+++ هوای شما +++
بسم رب الحسین.....
عید علی رفت ولی یار نیامد......آن شمع دل افروز شب تار نیامد......
چند روز دگر مانده که با ناله بگوییم.....
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد.........
هوای من.......
هوای این روزهای من.....
هوای حسین......
هوای حرم.....
هوای شب جمعه زد به سرم....
سالها بود که محرم برام میگذشت .....سعی میکردم خودمو چند روز قبل محرم آماده کنم.... توی رفتارم ملاحظاتی رو داشته باشم.....
پرچم سیاه در خونه رو بزنیم و خودمونو آماده کنیم برای محرم ارباب.......
اما امسال......
محرمم ....... یه حسی داره که فکر میکنم هیچکس نمیفهه........
کاش میشد امسال در محرم موند...... در محرم مُرد......
حس دیدن کربلا.... بین الحرمین.... گنبدی که پرچم سرخ بهش افراشته شده.... حرم ارباب.... شش گوشه ی زیبا............... قتلگاه..... حرم علمدار....... تل و خیمه گاه...........
همه ی اینا یعنی که امسال محرم....... یه جور دیگه است...... یه جوری که از تو میسوزی و میمیری و کسی نمیفهمه ....... جز صاحبی که مجنونت کرده........
آره خیلی سخته؛ کسی در مورد محرم حرف بزنه که چند ماه قبل؛ بعد از حسرتی طولانی؛ کربلا بوده........
آره امسال محرم برای کسی که دیگه توی شبای محرم نمیخونه........ ای عجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا را.... یه چیز دیگه است.......
لباس غمت به قامت من........صدا زدن تو عبادت من..... اگر بشود به لطف شما...... زیارت شش گوشه قسمت من...... زیارت شش گوشه قسمت من.....
نفهمیدم چی نوشتم..........
حالم بده...
حال غریبی دارم........
برام دعا بفرمایید توی این محرم.........
.
.
.
.
دعا بفرمایید.......