** محمدصالح عزیزمون*** محمدصالح عزیزمون*، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

♥ مطلع عشق ♥

+++ شمارش معکوس +++

هو الحبیب......                   نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال روزگار..... انشاءالله که پست بعدی خبر تولد عزیز دلمون باشه..... خیلی منتظرتیم من و بابا.... قربونت برم که تکونات ازم دلبری میکنه هنوزم با همون قوت قبلی..... بیا دلبرکم، بیا که لحظه هام برای اومدنت، در تب و تابن..... جان من..... عشق کوچولوی من...... پسر من.... دوستت دارم مامان.....   حس این روزای آخر رو تو خوب میفهمی، پسر عزیزم که به قلب مامان اونقده نزدیکی...   دوستان التماس دعای خیر فراوان.... ...
17 مرداد 1394

+++ نم نم می آیی +++

هو الحبیب........   سلام گل پسر مامان و بابا...... سلام عشق کوچولوی مامان و بابا...... سلام به میوه ی شیرین زندگیمون که توی این 8 ماهی که توی دلم بودی قد یه عمر شیرین بودی پسر عزیز ما..... قربون قد و بالای خمیده ی پسرم توی این روزا برم که اون تو جاش تنگ شده...... شنبه پیش دکترمون بودم و دیدمت ناناز من..... پاهات خم بود و دستاتم رو به بالا جمع کرده بودی.... خانم دکتر گفت که شما به لطف خدا حالت کاملا خوبه و آماده اومدنی فرشته ی من..... گفت انشاءالله تا هفته 38 دیگه میایی به دنیا...... به آغوش من و بابا.... زیر سایه ی لطف خدا....... پسر ما؛ دیگه با همدیگه وارد ماه آخر شدیم.... دیگه خیلی زما...
7 مرداد 1394

+++ درخواست کمک فوری +++

هو اللطیف.....   سلام به همه ی دوستان خوب وبلاگی و سلام به گل پسر مامان..... ماه رجب هم رسید و بازم حال وهوای خوب این ماه..... تبریک میگم اومدن ماه عزیز رجب رو.......   دوستان غرض از صدا کردنتون این بود که..... فوری فوری نیاز به یه لیست سیسمونی خوب و مفید دارم.... هر چی میگردم لیستهای خودمو پیدا نمیکنم.... انشاءالله مسافرتی در پیش دارم که به داشتن این لیست خیلی نیاز دارم.....   کسی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کسی میتونه کمکم کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   ما رو توی این شب عزیز....... این روزای زیبا....... از دعای خیرتون ...... بی نصیب نگذارید عزیزان....... ...
3 ارديبهشت 1394

+++ ماهی کوچولومون +++

هو اللطیف......   سلام به پسر مامان..... سلام به ماهی کوچولوی خودم، که توی تنگ دل مامانش بالا و پایین میپره..... خدا رو شکر که یه حس زیبای دیگه از حسهای مادرانه رو تجربه کردم.... دیروز عصر بود حدود ساعتای 5 که احساس کردم دارم تکونات رو میفهمم.... شک داشتم..... صبر کردم تا اینکه همین چند دقیق پیش هم تقریبا توی همون ساعت دیروزی، شروع به بازی کردی پسر گلم..... دقت کردم..... دستمو رو شکمم گذاشتم..... ولی اینبار به نظرم توهم نبود.... خود خودت بودی.... ای کلک، حالا دیگه در میزنی فرار میکنی قربونت برم مامانی که به انتظارم جواب مثبت دادی و رخ نشون دادی.....   انشاءالله که این ل...
23 فروردين 1394

+++ خبر آمد پسری در راه است +++

هو اللطیف..... یا ارحم الراحمین......   سلام عزیز دل مامان و بابا..... سلام به گل پسرمون..... سلام به محمد صالح دلبندمون.....( ای سبز ترین جوونه ی بهاری ) قربون تمام قد و بالای کوچولوت برم مامانی.... خدا رو شکر من و بابا جون، روز شنبه شما رو توی مانیتور دستگاه سونو گرافی به صورت واضح و جز به جز دیدیم.... قربون سر بزرگ و قلب کوچولوت برم که اینقدر تند و تند میزد.... بابایی کلی خوشحال شده بود وقتی تو رو میدید و دکتر براشون کاملا توضیح میداد همه چیز رو.... خلاصه که شنبه یکی از زیباترین روزهای زندگیمون بود.... خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت تمام لحظات.....   عزیز ...
17 فروردين 1394

+++ ما هستیم +++

هو اللطیف...... سلام به دردونه ی مامان و بابا...... قربون قد و بالای دلبندمون برم که جاش خوبه و به لطف خدا خوب  رشد میکنه و تپلی شده..... خدا رو هزار مرتبه شکر که وضعیت بارداریم علی رغم تمام ویارها و سختیهاش برای نی نی تپلی خوبه..... اولین نذری رو که برات کرده بودم مادر بزرگ عزیزت درست کردن......آش رشته......   ما همچنان محتاج دعای خیرتان هستیم........   ...
2 اسفند 1393

+++ مسافر کوچکم.... زائر شد +++

هو اللطیف.... سلام بر شما ای امام رئوف..... 2 روزه که من و مسافر کوچکم .... از زیارت بهشت برگشتیم..... خدا رو هزار بار شکر میکنم که این سعادتو نصیب دلبند کوچکم کرد..... و از امام رضا هم خیلی ممنونم که در کمال صحت و سلامت فرزند ما رو به زیارت خودشون طلبیدن.... الان در خونه ی پدری در حال استراحت هستیم چون حال جسمیم اصلا تعریفی نداره.... به دعای دوستان محتاجم....   در مشهد الرضا دعاگوی دوستان بودم..... ...
5 بهمن 1393

+++ غذا خوردیم +++

هو اللطیف.....   بلاخره دیشب اولین سرم و آمپول ب6 رو من و شما نوش جان کردیم..... بعد 4 روز ضعف و بی حالی؛ خیلی متمدنانه ......... غذای سرمی میل کردیم..... خدا آخر و عاقبت امرمونو ختم به خیر کنه دلبندکم........   و باز هم التماس دعا داریم.......... ...
24 دی 1393

+++ روزهای ویارونه +++

هو اللطیف...... چه زود و بدون مقدمه پا در روزهای زمستونی من گذاشته اند..... قدیم تر ها وقتی کسی از ویار و حالتهای همراهش حرف میزد.... نمیفهمیدم یعنی چه..... اما این روزها وقتی طی 30 ساعت فقط میوه خوردم و کمی نون و ماست.... خوب معنی روزهای بی حالی و پر از گریه ی ویاری رو میفهمم....... انشاءالله که خدا به گذشتن آسون همه ی روزهای ویارونه ی ما کمک خواهد کرد....... از همه ی دوستان التماس دعای ویژه دارم...... ...
23 دی 1393