+++ و ناگهان چه زود طومار نوکریمان به آخر رسید....+++
بسم ربِّ الحسین.......
با تو شروع میکنم ای ابتدای من
ای جلوه ی خدایی بی منتهای من
پایان راه تو به خدا ختم می شود
از راه کربلاست مسیر خدای من
***اللهم الرزقنا کربلا***
جز این نیست که امروز هوای عجیبی با هوای دلم عجینه......
امروز روز آخر صفر هست......روز پایان ٢ ماه عزا و ماتم.... پایان ٢ ماه اشک و ضجه.... روز پایان ٢ ماه عاشورا خواندن به نام نامی اربابم.....
ارباب نمیدونم چه حکمتی داشت خداوند،که روز آخر صفر رو اینقدر با غربت همراه کرد....
امروز برام غربت زیادی داره..... امروز دلم داره از این حس غریب،از این بغض غریب میترکه.......امروز باید بعد ٢ ماه که خونمون به پرچم زیبای عزاتون مزین بود، پرچمها رو در بیاریم.....امروز باید با این ماه و مجلس عزای شما و سفره ی محرم و صفر شما خداحافظی کنیم......
ارباب یعنی تا سال بعد لیاقت زنده موندن داریم......ارباب این درد امانم رو بریده...... اگه سال بعد نبودم....شما می آیی ارباب؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوش به سعادت حاج آقا مجتبی که وقتی میرفت و حسرت محرم های بعدی به دلش مونده بود..... میدونست که به دیدنش میرید...........
ارباب..................................................
این حال و نوا باشد...... بین من و شما...........
این درد و غصه باشد....... بین من و شما........
این غربت و چشم انتظاری باشد....... بین من و شما.......
اما آقاجان خوب میدونم که راه رسیدن به بارگاهت از میان ارادت به سلطان رئوف خراسان میگذرد......
باید آنقدر در بزنم تا در به رویم وا کنند........ باید همتم را بلند کنم تا بلکه آن کریم براتتان را به این دل آتش گرفته بدهد........
اینها هم همه باشد........ بین من و شما........
.
.
.
اما آقایم.... اربابم.... حالم بده..... داغونه...... خرابه...... بی جونه...... میبینی آقا؟؟؟؟؟؟؟
دلم میخواد بهت بگم ارباب........ روحی فداک یا حسین.........................
ای تمام جان و روح و دین و دنیایم به فدایت.......... که طعم محبتت را به جانم پاشیدی و
دیوانه ام کردی.............
.
.
.
دیوانه ات هستم ارباب.........
در زیر سایه ات امانم بده یا حسین......
یا حضرت ارباب........ از من بی چیز مگذر....... دست بر مدار.........
منتظرت هستم ارباب...(نمی نویسم خدا نگهدار...می گویم به امید دیدار)
****ای تمام زندگیم یا حسین (ع)****