********* تولدت مبارک پسرم *********
هو الحبیب
دوست داشتم غزلی مینوشتم از حافظ
شعری از سهراب
آیه ای از قرآن
خطی از دل
که تو
شیرینی و نعمت زیبای زندگیمان هستی
پسرم
یکسال گذشت از لحظه ای که بلاخره فرا رسید
دیدن روی ماهت
شنیدن صدای دلنشینت
و تو بودی که مایه ی آسایه ی جانمان شدی
یکسال میگذرد از تمام لحظاتی که با تو نفس کشیدیم
و کنار لحظات زندگیت ما هم جوانه زدیم و سبز زندگی کردیم
جان مادر
نفس بابا
چه زود و بی درنگ گذشتند روزهای عمر شیرینت
چه زود به تو باید گفت یکساله
چه زود پسرک آرام و بی تقلای همین دیروزها
حالا شده پسرک پر شر و شوری که صدای خنده و شادی و تقلای کودکانه اش
فضای زندگی و روزهایمان را پر کرده
عمرت فراخ و با برکت پسرک عزیزمان
انگار همه ی واژگانها فراموشم شده اند
انگار ذهنم کم آورده و خاموش شده
انگار نفسهایم به شماره افتاده
هر لحظه که به ساعت ۱۴/۱۵ دقیقه که نزدیکتر میشویم
در ششمین روز از دهه ی با برکت کرامت
نزدیک آمدنت میشویم
دعا میکنم برای تو و فردهایت
تو و عاقبت به خیری ات
تو و نسل و ذریه ات
تو و عمر با برکتت
و هزار دعای ریز و درشت دیگر
دعا میکنم
پسر عزیزم
محمدصالح
نامت بلند که زیباست نام تو
هر چه دست دست میکنم که شاید بیشتر و بهتر بنویسم
دستم میلرزد
تو معجزه ی خدا هستی
فرشته ی کوچکی که معصوم نامیده اند تو را
خدایا فرشته ی معصومم را به دستان با کفایت خودت میسپارم
محافظش باش
دوستت داریم پسرم
تولدت یک دنیا مبارک محمدصالح.....................